صبح بی تو، رنگ بعداز ظهر یک آدینه دارد بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
قلمرو فکری:
صبحی که تو نباشی (ظهور نکرده باشی)، مثل بعد از ظهر یک جمعه (جمعه های در انتظار ظهور)، غمگین و کسل کننده است. بدون تو حتی مهربانی هم، معنای خود را از دست می دهد و مانند کینه است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
آدینه |
جمعه |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
آدینه و کینه ß قافیه (دارد:ردیف)
صبح بی تو ß تشبیه به بعد از ظهر جمعه
حس آمیزی ß رنگ بعداز ظهر
عبارت «مهربانی حالتی از کینه دارد» ß تناقض
واژه آرایی عبارت «بی تو»
صبح و بعداز ظهر ß تناسب
پیام:
جهان بی تو هیچ است
بی تو می گویند تعطیل است کار عشقبازی عشق امّا کی خبر از شنبه و آدینه دارد
قلمرو فکری:
بدون تو حتی عشق ورزیدن هم تعطیل می شود. (بساط عاشقی کردن ها برچیده می شود) اما عشق روز و زمان سرش نمی شود که شنبه است یا جمعه. (عشق همیشگی است و مربوط به روز خاصی نمی شود.)
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
آدینه |
جمعه |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
آدینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
مصراع دوم ß جانبخشی (تشخیص)، پرسش انکاری
شنبه و آدینه ß تناسب
پیام:
پایداری عشق
جغد بر ویرانه می خواند به انکار تو امّا خاک این ویرانه ها بویی از آن گنجینه دارد
قلمرو فکری:
آدم های شوم و بدخواه، در این جهان ویران، وجود تو را انکار می کنند. اما خاک این دنیای ویران، گنجی همچون تو را در دل خویش نهفته است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
گنجینه |
دفینه، خزانه |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
گنجینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
جغد:نماد شومی، استعاره از انسان های شوم و نامبارک
انکار کردن جغد ß تشخیص (جانبخشی)
بویی از گنجینه داشتن ß حس آمیزی، کنایه از اینکه اثری از گنجینه در آنجا یافت می شود
واژه آرایی کلمه «ویرانه»
جغد، ویرانه و گنجینه ß مراعات نظیر (تناسب)
پیام:
ارزشمندی عشق
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
قلمرو فکری:
می خواستم از دوری و فراق تو گله کنم ولی یادم آمد که عشق و عاشقی، همیشه همراه با سختی و رنج کشیدن است.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
رنجش |
دل آزردگی |
دیرینه |
کهن، قدیم |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
دیرینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
مصراع دوم ß جانبخشی (تشخیص)
پیام:
در هم تنیدگی عشق و درد
در هوای عاشقان پر می کشد با بی قراری آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
قلمرو فکری:
دلِ زخمی عاشق (موعود)، با بی قراری در هوای عاشقان پَر می کشد و دلش هوای عاشقانش را می کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
کبوتر چاهی |
یک گونه از رده پرندگان و خانواده کبوترسانان است. که در اصطلاح عامیانه به آن کبوتر نیز می گویند. گونهٔ کبوتر چاهی نیای زیرگونه های کبوتر اهلی و کبوتر وحشی (کبوتران اهلی وحشی شده) است. |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
سینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
پر کشیدن ß کنایه از تمایل شدید به سمت چیزی
کبوتر چاهی زخمی ß استعاره از دلِ مجروح
پیام:
حال و هوای عشق
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
قلمرو فکری:
ناگهان روزی، کسی که کلید آرمان شهر در دستان اوست (مهدی موعود)، می آید و سیاهی و بدی و ظلم را نابود می کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
گشودن |
باز کردن |
شهر پر آینه |
منظور آرمان شهر است که پس از ظهور اتفاق خواهد افتاد |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
آیینه ß قافیه (دارد ß ردیف)
تیرگی ß استعاره از ظلم و بدی و آلودگی
قفل و کلید ß تناسب:
دست ß مجاز از در اختیار داشتن
پیام:
امید به گشایش و پیروزی